سایت روشنگران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان روز یکشنبه 16 شهریورماه ساعت 16 طی برنامه ای در فرهنگسرای نیاوران از 6 کتاب خود رونمایی میکند و محمد رحمانیان؛ نویسنده و کارگردان تئاتر نيز در ارتباط با بهرام بیضایی و آثارش صحبت خواهد کرد.
براي آشنايي بيشتر با مولفان و منتقدانی كه اقدام به معرفي اين آثار مي كنند بصورت اجمالي نگاهي داشتيم به فعاليت هاي مهم آنان در عرصه فرهنگ و هنر.
در بخش اول، بیوگرافی مولف و معرفی کننده کتاب «سایه های نور» منتشر شد و در این بخش یادداشتی از طناز طباطبایی (بازیگر فیلم هیس...) که قرار است در مراسم رونمایی، در ارتباط با حضورش در فیلم «هیس...» سخن بگوید، منتشر کردیم. گفتنی است شهلا لاهیجی نیز بعنوان ناشر فیلمنامه ی «هیس...» در این برنامه صحبت خواهد کرد. در ادامه، مولف و کارشناسان آثارِ بخش داستانی نیز معرفی شده اند.
طناز طباطبایی: چرا بايد زير بار ظلم و ستم و تجاوز دم بر نياورد؟!
هيس، دخترها فرياد نميزنند؛ چرا نبايد فرياد زد؟! چرا بايد زير بار ظلم و ستم و تجاوز دم بر نياورد؟! آيا نبايد مردم را آگاه كرد؟! آيا بايد مثل خيلي از مسائلي كه در اين جامعه روي آن سرپوش گذاشته ميشود، روي آن سرپوش گذاشت، تا هر روزميزان جرم و جنايت و تجاوز به حقوق و شأن انسانيمان بيشتر و بيشتر شود؟! اين ها و ده ها سوال ديگر هر روز انگيزه قدرتمند تري مي شد، براي بازي كردن در نقش شيرين، درد كشيدن و اين درد را به نفع ارتقاء سطح آگاهي مخاطب تحمل كردن. حالا كه نتيجه را ميبينم بي نهايت خوشحالم، اين فيلم به ويژه به لحاظ مضمون ، بسيار فيلم تأمل بر انگيزيست، به پوران درخشنده وعوامل فيلم «هيس...» صميمانه خسته نباشيد ميگویم.
«اگر بودی میگفتی...»
مولف: عصمت عباسی
معرفی کننده: علیرضا مجابی
عصمت عباسی در رشته هنرهاي تجسمي تحصيل كرده است. او در زمينه هاي مختلف ادبي فعال بوده. از جمله فعاليتهاي وي ترجمه دو رمان از زبان فرانسه به نامهاي «فراموشي» اثر «دان تريسي» و «زني كه ديگر نبود» نوشته ي «بوالو» و «نارسه ژاك» است. عصمت عباسي درحال حاضر به ويراستاري ادبي مشغول است. اولين رمان وي به نام «اگر بودي مي گفتي» توسط نشر روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده و هم اكنون نيز ترجمه ي كتابي از «آندره شديد» نويسنده مصري الاصل فرانسوي را به اتمام رسانده و در حال كار برروي دومين رمان خود است.
**علیرضا مجابی
علیرضا مجابی هستم. متولد برج عقرب در سال 33، زبان انگلیسی خوندم ولی به زبان فارسی. مدرکم هم قلابی نیست، چون انقلابی نیست و مربوط به قبل از انقلابه، و به همین دلیل هم بعد از انقلاب هیچ فایده ای نه برای خودم داشته و نه دیگران. پاداشیک عمر انقلابی شدن و اخراج از دانشگاه در روز 16 آذر 54.
کار هنری رو با فیلم و عکس شروع کردم در سینمای آزاد، که همه چیز بود جز سینمای آزاد! بعد خبرنگار چند روزنامه و مجله شدم که چندتاش نزدیک بود سرمو به باد بده. ولی چون بادسنج هام میزون کار میکنه و جلو عقب نمی زنه، از توفان گذشتم و در جای اصلی ام باقی ماندم، بقای عمر شما. بعد ستون طنز اجتماعی نوشتم تو چند تا مجله ی فرهنگی و خانوادگی که همه رو خندوند، بجز خودم رو. بس که تلخ و سیاه بود از نوع black comedi. همین جا بگم من خیلی زودتر از رابین ویلیامز تصمیم به خودکشی گرفتم، ولی موفق به انجامش نشدم به دلیل نقص ژنتیک. چون ژن هام همه سالم بودند و خیال مردن نداشتند.
کودک درونم همیشه از آدم بزرگ بیرونم قوی تر بود، این بود که زدم به ادبیات کودکان و هفت هشت جلد کتاب بچه ها چاپ کردم. اولی در سال 85 و در بین 750 کتاب کودک در جشنواره ی سلام، برنده ی جایزه ی اول دوسالانه ی کتاب کودک شد. کتاب «گرهی که باز شد» نشر شبآویز . نمایشگاه فرانکفورت هم رفت و ماکت شد و به چندین زبان ترجمه شد. که به قول ناشر آخرینش چینی بود. ولی کتاب درکل هیچ گرهی از زندگی منو باز نکرد و کپی رایت و بقیه ی چیزهاش رفت به جیب از ما بهتران. در سال 82 اولین مجموعه داستان من به نام «جین داریم تا جین آقای کارور»،توسط نشر پانیذ منتشر شد و همان سال به چاپ سوم رسید، چون من اصولن شلوار جین را خیلی دوست دارم و کارور در آن داستان قرب و منزلت شلوار جین را در آمریکا پایین آورده بود، آن کار پاسخی بود به داستان بعد از جین پوشیدن نوشته ی ریموندکارور. کتاب کاندید چند جایزه ی مهم ادبی هم شد اما سرش بی کلاه ماند، چون فقط درباره ی پوشیدن شلوار جین بود نه کلاه جین! درسال 85 بر اثر فشار زیاد بدبختی، کتاب «خیلی خوشبختم خانم صادقی» رو نوشتم که اولین رمان من بود در زمینه ی طنز برای نوجوانان و چون به یه سری موضوعات یواشکی و مربوط به بلوغ جنسی و عقلی در یک جامعه ی نابالغ مربوط می شد، یواشکی و فقط برای یک بار چاپ بدون استفاده از امکانات دولتی مجوزگرفت و توسط انتشارات روشنگران و مطالعات نه فقط زنان منتشر شد ومورد استقبال یواشکی قرارگرفت .تاکتاب بعدیم که طنز برای بزرگسالان بود و رمانی سیاسی بود به نام خطر آمریکا جدی است! و مثل بقیه ی کارهای من در باره ی آدم بزرگ ها...چپه شد و رفت زیر تیغ سانسور. و اگر چه رابطه با آمریکا حل و فصل شد و خط هوایی مستقیم به آمریکا در شهرهای ایران تاسیس شد، کتاب اما در اداره ی سانسور، های جک شد و علیرغم چند سال رفت و آمد و تلاش فراوان توسط نشر روشنگران هنوز که هنوزاست اجازه ی انتشار ندارد ....
این بود که من هم دیگر داستان ننوشتم و اتوماتیک منقد ادبی شدم، شروع کردم به نمد مالی کتابهای دیگران. تا ثابت کنم وقتی نشود کتاب نوشت، هنوز هم می شود نوشت، درباره ی کتاب های دیگران.
چهلم
آمدن، ماندن، رفتن
مولف: سپیده محمدیان
معرفی کننده: علیرضا محمودی ایرانمهر
** سپیده محمدیان
سپیده محمدیان عضو انجمن جامعه شناسان ایران است. او از سال 88 همکاری اش را در بخش داستان کوتاه با مجله گلستانه آغاز کرد. «سرازیری جهنم» و «مجمع فراموشان» عناوین آثاری است که در سال 86 نگاشته شدند اما مجوز چاپ نگرفتند. از آثار منتشر شده ی محمدیان می توان به «چهلم»، «آمدن، ماندن، رفتن»، و «روایت حوا و خوشه گندم» اشاره کرد. «بررسی جامعه شناختی آثار اصغر فرهادی» عنوان آخرین کار در دست تالیف وی می باشد.
** علیرضا محمودی ایرانمهر
از علیرضا ایرانمهر تاکنون صدها عنوان مقاله، داستان و نقد و پژوهش ادبی در نشریات تخصصی و عمومی فارسی زبان منتشر شده است. ترجمه و انتشار داستانهاي كوتاهي از او به زبانهاي انگليسي، آلماني، فرانسه، ایتالیایی، ترکی استانبولی و عربي در نشریات ادبی اروپا و آمريكا و ترکیه و لبنان نیز در کارنامه اش دیده می شود. ایرانمهر سال 86 تندیس ویژه ی برترین نویسنده ی رادیو را دریافت کرد. او علاوه بر رادیو، بعنوان نويسندهي فيلمنامههاي تلويزيوني و سينمايي فعال بوده. از جمله فيلمهاي «دلخون» به كارگرداني «محمدرضا رحماني»، «آزادراه» به کارگردانی «عباس رافعی»، «شطرنج باز» به كارگرداني «عطا الله پژهان» و «راز» به كارگرداني «سعيد اسدي». مجموعه داستان «بريم خوشگذروني»، كتاب پژوهشي ـ آموزشي «سفر باگردباد»، مجموعه داستان «ابر صورتي»، مجموعه داستانک های «کشف لحظه»، مجموعه داستان های کوتاه به زبان فرانسه با عنوان (Nuage roze)، مجموعه داستان های کوتاه به زبان انگلیسی. با عنوان (Pink Cloud) و رمان «فریدون پسر فرانک» عناوین آثاری است که از ایرانمهر منتشر شده است.
روایت حوا و خوشه گندم
مولف: سپیده محمدیان
معرفی کننده: محمدرضا مرزوقی
** محمدرضا مرزوقی
اولین داستان محمدرضا مرزوقی در سال 72 در سروش نوجوان چاپ شد. از سال 80 همکاری با نشر روشنگران را با چاپ رمان «عاتکه» آغاز کرد. در همین دوران مدت کوتاهی هم با پاتوق فرهنگی همکاری داشت. سال 84 رمان «تُل عاشقون» با همکاری انتشارات افق، سال 86 رمان «پسین شوم» با همکاری نشر روشنگران، سال 88 رمان «بارداری بی هنگام آقای میم» از نشر روشنگران منتشر شد. امسال نیز داستان بلند «شاهدخت بلخ» بر اساس زندگی و عشق رابعه بلخی از طریق نشر افق وارد بازار شده است. گفتنی است وی در این سالها جهت آشنایی کودکان و نوجوانان با محیط زیست چند داستان و مجموعه آماده کرده که برخی به چاپ رسیده اند. مرزوقی گاهی نیز در عرصه مستندسازی فعالیت میکند. از جمله مجموعهای مستند درباره تعزیه در جنوب ایران.
درح خبر : 1393/06/14
بازدید : 11281